بررسی ارتباط اختلال افسردگی اساسی در زنان با ناامنی غذایی خانوار
زهرا میرزاده اهری، فاطمه محمدی نصرآبادی*، حسن عینی زیناب، مریم خسروی، ندا موسوی، محدثه آقاسی
فصلنامه علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران،سال دهم شماره 1 (پیاپی 38، بهار 1394)، صص 9 -20
سابقه و هدف
افسردگی اساسی یکی از اختلالات خلقی است که تغذیه، خواب و فعالیت بدنی سه عامل مهم در اتیولوژی، پیشرفت و درمان آن هستند. با توجه به تاثیر ناامنی غذایی در روان فرد به عنوان عامل استرس زا و تاثیر آن بر دریافت های غذایی، هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین افسردگی اساسی و ناامنی غذایی بود.
مواد و روش ها
در این مطالعه مورد شاهدی 72 زن بزرگسال مبتلا به افسردگی اساسی و تازه تشخیص داده شده و 143 زن بزرگسال فاقد افسردگی اساسی از نظر امنیت غذایی و عوامل اجتماعی- اقتصادی مقایسه شدند. تشخیص افسردگی اساسی در گروه مورد، توسط روانپزشک از طریق مصاحبه ساختاریافته و ابزار تشخیصی (DSM-IV (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorder، انجام شد؛ اطلاعات مربوط به امنیت غذایی با استفاده از پرسشنامه (HFIAS (Household Food Insecurity Access Scale و داده های مربوط به ویژگی های اجتماعی- اقتصادی از طریق پرسشنامه اطلاعات عمومی گردآوری شد. داده ها با نرم افزار18 SPSS تجزیه و تحلیل شدند. ارتباط افسردگی اساسی و ناامنی غذایی با استفاده از رگرسیون لجستیک، تفاوت میانگین داده های کمی باآزمون t-test و آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) و تفاوت های بین متغیرهای کیفی با آزمون کا- اسکوئر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها
در این مطالعه ارتباط مثبت معنی داری بین افسردگی اساسی و ناامنی غذایی به دست آمد؛ به طوری که در گروه ناامنی شدید، احتمال افسردگی اساسی 3/43 برابر گروه امن غذایی بود (OR=3.34، %95CI=1.04-8.90، P=0.029) و با افزایش شدت ناامنی غذایی، احتمال افسردگی اساسی نیز بیشتر می شد. با اضافه کردن گام به گام متغیرهای مخدوش گر در مدل برازش رگرسیون این ارتباط همچنان پایدار و معنی دار باقی ماند. فعالیت فیزیکی، وضعیت تاهل و تعداد فرزند، رابطه معنی داری با افسردگی اساسی داشتند. در مدل رگرسیون سایر متغیرها که شامل تعداد سال های تحصیل، رتبه تولد، نمایه توده بدنی، درآمد، مالکیت منزل مسکونی، شغل فرد و شغل سرپرست خانوار بود، تاثیر معنی داری نشان ندادند.
نتیجه گیری
این مطالعه نشان دهنده بالابودن شیوع ناامنی غذایی در زنان مبتلا به افسردگی اساسی در جامعه ایران و تایید کننده رابطه مشاهده شده بین افسردگی اساسی و ناامنی غذایی در مطالعات گذشته در سایر کشورهای جهان است.
کلید واژگان: افسردگی اساسی, ناامنی غذایی, وضعیت اجتماعی, اقتصادی, زنان بزرگسال, تهران}
Survey of Association between Major Depression Disorder in Women and Household Food Insecurity
Z. Mirzadehahari, F. Mohammadi*, H. Eini Zinab, M. Khosravi, N. Mousavi, M. Agasi
PP 9 -20
Background And Objectives
Major depression is a mood disorder, which diet, sleeping and physical activity play an important role in its etiology, progress and treatment. Food insecurity affects person's spirit as a stressor, and because of its effect on individual's food intake; this study aimed to investigate the relationship between major depression and household food insecurity.
Materials And Methods
In this case-control study, food insecurity status was compared between 72 new diagnosed adult women with major depression (as case group) and 143 healthy adult women (as control group). Major depression was diagnosed by a psychiatrist through structured interview by diagnostic instrument DSM-IV (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorder). Food insecurity and socio-economic data were collected using HFIAS (Household Food Insecurity Access Scale) and general information questionnaire, respectively. Data were analyzed by SPSS18. Logistic regression was applied to determine the odds ratio for being depressed between different food insecurity degrees and socio-economic status. Differences between quantitative and qualitative variables were examined by t-test, ANOVA and ᵪ2 tests, respectively.
Results
In the present study, a positive significant relationship was found between major depression and food insecurity, so that in the severe food insecurity group, the risk of major depression was 3.34 times more than in the food secure group (OR=3.34, %95CI=1.04-8.90, P=0.029), and with increasing food insecurity intensity, the likelihood of major depression was increased even after adjusting for the confounding factors. Physical activity, number of children and marital status were significantly related to major depression, too. Other variables such as education, birth order, BMI (Body Mass Index), income, house ownership, occupation of woman and her household head were included in the regression model, but no significant effect was found.
Conclusion
This study showed high prevalence of food insecurity in major depressed Iranian women, and proved relation between food insecurity and depression that had been shown in the past studies in other countries.
Keywords: Major depression, Food insecurity, Socio, economic status, Adult women, Tehran}
Abstract View PaperOriginal: Persian